فاطمه ای بی مثال
یعنی علت نامگذاری این است كه خلائق از شناخت او جدا شده اند و چون فاطمه بر طبق قاعده اسم فاعل و به معنی جدا كننده است یعنی خود او نگذاشته است كه خلائق به مقام او معرفت پیدا نمایند و همانند مادری كه كودك خود را از شیر منع می نماید چرا كه به حال او ضرر دارد، او نیز امت خود را از شناخت خود دور می نماید شاید از این جهت كه تاب و توان آن را ندارند و یا از عهده شكر و حق آن نمی توانند بیرون بیایند و این نیز لطف و مادری در حق آنان است !!
البته با این حال احتمال دارد كه به معنی جدا شده و اسم مفعول نیز باشد به این معنی كه خداوند خلق را از او و او را از خلق جدا نموده و او را تافته ای جدا بافته از دیگران قرار داده است به گونه ای كه توان شناخت او را نداشته باشند.
و در روایتی دیگر می خوانیم:
وقتی آدم عزم توبه نمود جبرئیل به او این جملات را تلقین نمود:
« یا حمید بحق محمد و یا عالی بحق علی و یا فاطر بحق فاطمة ….»(3)
فلذا روایت شده است كه اسم فاطمه از اسم” فاطر” خداوند مشتق شده است (4) البته این اشتقاق ، اشتقاق صغیر معروف علم صرف نیست بلكه نوعی دیگر از اشتقاق است و بیشتر به اشتقاق از معنی مرتبط است اگر چه كه فاطر و فاطمه در لفظ نیز به هم شباهت دارند ولی در معنی یكی می باشند و همانطور كه “فطر” به معنی شكستن و جدا كردن و قطع است “فطم” نیز این گونه است.
البته اشتقاق اسم اولیاء خداوند از اسماء الهی مثل “محمد” از “حمید” و “علی” از “عالی” ممكن است به معنی عمیق تری نیز اشاره داشته باشد و آن این است كه این اولیاء خود از اسماء حسنای خداوند می باشند و انواری هستند كه هر یك از دیگری منشق شده و پدید آمده اند!
در هر صورت همانطور كه فاطر اسم فاعل است و به معنی جدا كننده پس فاطمه نیز اسم فاعل است و به معنی جدا كننده و شاید از این رو فاطمه نامیده شده كه مانند همسر گرامیش قسیم بهشت و دوزخ است و فرزندان و شیعیان و محبان خود را از آتش جدا می كند چنانچه در روایات زیادی مورد اشاره واقع شده است .
ب. اسم مفعول:
غالب روایت موجود در زمینه تسمیه با این معنی تناسب دارند یعنی جدا شده مثل :
« فُطِمت و شیعتها من النار » و « لأن الله عز وجل فطمها و من أحبها من النار » و « فطمت من الطمث » و « فطمت بالعلم » و « فطمت من الشر » و غیره (5) یعنی او را فاطمه نامیده اند چون خداوند او و شیعیانش یا محبینش را از آتش جدا ساخته است و یا این كه از عادات زنانه جدا شده است و یا این كه با علم جدا شده یعنی از چنان علم ویژه ای برخوردار است كه با كسی قابل مقایسه نیست !! و یا جدا شده از بدی ها .
پی نوشت ها:
1- سوره مریم / 7 .
2- بحار الأنوار ج43 ص 298.
3- همان ج44ص245.
4- بیت الأحزان ص24 .
5- بحار ج43ص15 به بعد
صفحات: 1· 2